لوح محفوظ - طواف دل

  حجاب  چهره  جان  می شود  غبار  تنم        خوشا دمی که از آن چهره پرده بر فکنم

  چنین قفس نه سزای چومن خوش الحانیست     روم به گلشن رضوان که مرغ آن چمنم

  عیان  نشد  که چرا  آمدم  کجا  رفتم             دریغ  و درد  که  غافل  زکار خویشتنم

 چگونه طواف کنم در فضای عالم قدس            که  در سراچه  ترکیب  تخته  بند  تنم

  اگر ز خون  دلم  بوی  شوق  می آید            عجب   مدار  که  همدرد   نافه    ختنم

  طراز پیرهن زرکشم  مبین  چون شمع           که  سوز ها ست  نهانی  درون پیرهنم

  بیا  و هستی  حافظ  ز پیش  او  بردار           که  با وجود تو کس نشنود زمن که منم

تمام هویت حج به این است که منیت من برداشته شود وهمه بدبختی انسان ازهمین حب نفس

 است وتمام ادیان آمده اند که مرا از خود بریده و به جانان متصل کنند .

ومن درحج باید سرآیه استرجاع را بفهمم یعنی بدانم که از کجا آمده ام و به کجا می روم

انا لله وانا الیه راجعون .

چه بد سلیقه گی است که تا امروز برای دفن مرده ام این آیه را از گوشه چشمم آنهم با رنگی

سیاه بر دیوار خانه ای می دیدم آنهم فقط برای اینکه بدانم که کسی رفت اما اینکه کجا رفت ؟

چطوررفت ؟ و به کجا رفت ؟ برایم خیلی اهمیت نداشت ! اما امروزمی خواهم  برای  خود

اعلامیه ای صادر کنم تا فقط خودم بدانم که باقیمانده سفررا باید چگونه بروم پس دائما بگویم

انا لله وانا الیه راجعون .خدایا من آمده ام که دیگر باز نگردم .

و بودن بقیه عمرم برای تو و با امید به تو باشد .

لبیک اللهم لبیک لبیک لاشریک لک لبیک ان الحمدوالنعمه لک والملک لاشریک لک لبیک .

همه این کلمات در یک کلام اولیه رسول الله صلوات الله علیه وآله خلاصه میشود که :

قولوا لا اله الا الله تفلحوا .همه   بدانند که من بدنبال رستگاریم !

پس توانی بده تا الهه های درون وبرونم را نفی کنم !!

    در خرابات  مغان  نور  خدا  می بینم        این عجب بین که چه نوری زکجا می بینم

    جلوه برمن مفروش ای ملک الحاج که تو     خانه   می بینی  ومن   خانه   خدا میبینم

    خواهم از زلف بتان نافه گشایی کردن        فکر دور است  همانا  که   خطا    میبینم

    سوز دل اشک روان آه سحر ناله شب        این  همه  از  نظر  لطف   شما  می بینم

    هردم ازروی تو نقشی زندم راه خیال        با که گویم که در این پرده چه ها می بینم

    کس ندیده است زمشک ختن ونافه چین       آن  چه  من هر سحر از باد صبا می بینم

    دوستان عیب نظر بازی  حافظ  مکنید        که  من  او  را  زمحبان   شما   می بینم

روحانی کاروان با کمک ازاین ابیات گفت که سحرمکه ومدینه چه صفایی داره و سحرزمان

بهشت است وخوشا بحال کسانیکه این زمان بیدار هستند ودر حال ذخیره سازی برای دنیا و

آخرت و ادامه داد که هر چیزی که زمان بهشت رواز ما بگیره  مطرود وموجبه خسارته .

امام صادق علیه السلام می فرمایند که کسی که که درمکه سجده کندمانند کسی است که در

راه خدا در خون غلتیده . و حضرت رسول صلوات الله فرمودند که کسیکه درمکه مریض

شود خدا برای او عمل صالح شصت سال را می نویسد .و امام صادق علیه السلام فرمودند

کسیکه با وقار وسکینه وارد مکه شود تمام گناهانش بخشیده می شود .

این احادیث همه حکایت از مهمان نوازی خدای رحمان نسبت به بندگانش است .

مکه عرصه باشکوه خدا پرستان عالم است وچیزی که ما رولایق این میهمانی میکند همان

اخلاص است و سخت ترین عمل حج تمتع اخلاص است و این ازهمه سختتراست حتی

فخر مخفیه در درون انسان هم اورا پرت خواهد کرد و اخلاص هویت اعمال ماست .

خدایا چنان کن که همه وجودم در عرصه حیاتم به خاطر تو وبه گرد تو باشد.

   فاش می گویم و از گفته خود دلشادم                 بنده عشقم و از هردو جهان آزادم

   طائر گلشن قدسم چه دهم شرح فراق               که در این دامگه حادثه چون افتادم

   من ملک بودم وفردوس برین جایم بود               آدم  آورد در این دیر خراب  آبادم

   سایه طوبی ودلجویی حورولب حوض            به هوای سر کوی  تو برفت از یادم

   نیست برلوح دلم جزالف قامت دوست             چه   کنم  حرف دگر یاد نداد  استادم

     کوکب بخت مرا هیچ منجم نشناخت              یارب ازمادرگیتی به چه طالع  زادم

    تاشدم حلقه به گوش در میخانه عشق               هردم آید غمی از نو به مبارک  بادم   

می خورد خون دلم مردمک دیده سزاست            که چرا دل به جگر گوشه مردم دادم 

  پاک کن چهره حافط به سر زلف زاشک             ور نه این  سیل  دما دم  ببرد  بنیادم

امام صادق علیه السلام فرمودندکه هرگاه تصمیم به حج گرفتی دلت را ازهربازدارنده ای نگه دار

تنهابرای خدا دلت را خالی ساز.

رافت ،تواضع ،آزادگی ،ایثار، ادب ،صداقت واحسان مسائلی است که درحج می توانیم به

آن دست پیدا کنیم.

اگرنگاه بیرونی به حج داشته باشیم یک وحدت را می بینیم رشد اندیشه وآگاهی را می بینیم .

حج جامع عبادات است یعنی ماهمه عبادات را یکپارچه در حج می توانیم تجربه کنیم .

احرام دوم ما ازروزهشتم ذی الحجه از شهر مکه شروع می شود و ما از داخل شهرو

مستحب است ازحجراسماعیل محرم شویم وبه طرف عرفات حرکت کنیم.

کوتاه بودن زمان درعرفات کوتاهی عمر را یادآور می شود ومارا متذکراین مسئله می کند

که عمر کوتاه تو ارزش این همه تعلق و وابستگی و خشونت با دیگران را ندارد آنچه را که

امیرالمومنین علیه السلام فرمودند که آنچه زیادش کم است عمراست. البته نه برای چریدنش

برای اینکه تو گه گاه به آسمان نگاه کنی و طلب کنی که اللهم افتح لنا ابواب رحمتک...

در این سفر این را از همین الان زمزمه کنیم که رب ادخلنی مدخل صدق واخرجنی مخرج

صدق واجعلنی من لدنک سلطانا نصیرا .

ورود صادقانه واستمراراین صداقت و توکل برخدا سفرراآنچنان لذت بخش خواهد کرد که

ما آرزوی دوباره آنرا درسر خواهیم پروراند.

سفرحج آغاز اسفاراربعه است سفرازخلق به سوی خدا،سفرازخدا به سوی خدا،سفرازخدا

به سوی خلق وازخلق به خلق برای خداوترجمه این سفرها زمانی میسرخواهدشد که ماطرف

وجودمان به اندازه خدا بی نهایت شود .

به امید آنروز ... 

مابدین در نه پی حشمت وجاه آمده ایم       ازبد  حادثه  این  جا به  پناه  آمده ایم 

ره  رو منزل عشقیم  و زسرحد  عدم       تا به اقلیم وجود این همه راه آمده ایم

سبزه  خط  تو دیدیم و ز بستان بهشت       به  طلبکاری  این  مهر گیاه  آمده ایم

با چنین گنج که شدخازن او روح امین       به  گدایی  به  در خانه شاه  آمده ایم

لنگر حلم  تو ای کشتی توفیق کجاست       که دراین بحرکرم غرق گناه آمده ایم

آبرو می رود  ای  ابر خطا پوش ببار       که به  دیوان عمل نامه سیاه آمده ایم 

حافظ  این  خرقه پشمینه مینداز که ما        از  پی  قافله  با  آتش  آه   آمده ایم

اولین جایی که قراره برای رسیدن به مکه پا بذاریم مسجد شجره است ومیقات کسانیست

که ازمدینه مشرف میشن.خود مسجد شجره دارای قداسته و خودش بتنهایی برای کسانیکه

ازاونجا  محرم  میشن دارای اهمیته  چون محل گذرانبیا و ائمه  هدی است وگفته شده به

موازات مسجد شجره درعرش جایگاهیست که ملائک دراونجا محرم میشن واینوحضرت

رسول درشب معراج دیدند ونقل کردند.

درکتاب اسرارومعارف حج آمده که حضوردرمیقات جهت کسب آمادگی حج گذاربرای دو

امرمهم اجابت الهی و دریافت خاص است که او برای مهمانان  خو د منظورکرده است و

میقات مدخل ورود به حج وحرم الهیست وانگار شروعی برای یادآوری قیامت !!

روحانی کاروان ما گفت که برای ورود به میقات یک آمادگی قبلی لازمه وبهتره ازاول ماه

ذی القعده این آمادگی رو باتفکر وتوجه به خدا وسفری که میخواهیم انجام بدیم ایجاد کنیم.

درمیقات پوشیدن لباس احرام نیت ولبیک وقصد ترک محرمات لازمه ودرحقیقت ما با این

اعمال در آستانه ورود به درگاه  الهی قرار میگیریم .

تاجلسه بعد...

غبطه می خورم!

 به شوری  که در دلت غوغا می کند زمانی  که پلکان هواپیما راپا می گذاری

یکباربرای صعود و باردیگربرای فرود.

صعود و فرود دوکلمه ای که در طول سفربارها تجربه خواهی کرد.               

برای رسیدن به عاقبتی زیبا باید مکررصعود کنیم ومکررفرود راتجربه کنیم                                                             

بدان که :

امروزهرچه می کنی برای باقی عمرت سرمایه ایست که ازآن درروزمرگی ات

بهره خواهی برد.   

آفت این سفراضطراب است وغفلت،که باعث می شود توازمقصد ومقصود بمانی .                                                

یادت باشد احکام فقهی آنقدرسخت نیست که دراین سفرهمه هم تورا به خود جلب کند

بلکه مقدمه ایست برای رسیدن به صف عبادالله به صف ضیوف الرحمن به خدا. . .

جلسه چهارم روز ششم مهر با توسل به کریم اهلبیت شروع شد (بذارید یه چیزی بگم )اون

اینکه هرکسی که شهره بود به کرامتی غربتش بیش ازهمه بود البته به ظاهروامام حسنعلیه السلام

تو مدینه به کریم اهلبیت شهره بودند میگن یه روزیه مرد بیابانی وارد شهرشد وشروع کرد به

ناسزاگفتن به حضرتش پس ازاینکه تخلیه شدحضرت کریمانه ازش پرسیدند که مشکلت چیه ؟

واونو به خونش دعوت کردن و پس ازاکرام مشکلشو حل کردنداینکه آیا اون مرد سپاس محبت

امام رو کرد یانه نمی دونم اما همینقدرمی دونم که اون کسی روکه تومیدون جنگ تنها گذاشتند

ورفتند همین امام بود واون کسیکه سجاده رواززیرپاشون کشیدندهمین امام بود واون کسیکه در

نهایت جنازه شریفش رو تیربارون کردن همین امام حسن مجتبی علیه السلام بود !!بگذریم...

       گره گشای مدینه گره گشایی کن  بحق فاطمه مولا مرا صدایی کن

       دل پراز هوسم را به یک نظاره چشم   زغیر خود ..........جداکن

همین . . . تابعد

یارب آن آهوی مشکین به ختن بازرسان      وان سهی سرو خرامان به چمن بازرسان

دل  آزرده  ما را به     نسیمی     بنواز      یعنی  آن  جان  زتن رفته به تن بازرسان

ماه خورشید به منزل چو به امر تورسند      یار  مهروی  مرا   نیز   به من بازرسان

دیده ها  در طلب  لعل  یمانی  خون شد      یا رب آن کوکب رخشان به یمن بازرسان

برو ای   طایر  میمون  همایون      آثار      پیش  عنقا  سخن  زاغ  و زغن بازرسان

سخن این است که مابی تونخواهیم حیات      بشنو  ای  پیک خبرگیر وسخن بازرسان

آنکه  بودی  وطنش  دیده  حافظ  یا رب       به  مرادش  ز غریبی  به وطن بازرسان

جلسه سوم هم روز 30 شهریوربااین ابیات شروع شد.یاد قطب عالم امکان ، کسیکه برای 

بشریت ضروری وفیض بزرگ الهی محسوب میشه امااینکه مابرای اوچه می کنیم سوالی

است که هنوزشاید کسی جوابش را بدرستی تحقق نبخشیده است وحجاج می خواهند حج

خود را با او کامل کنند!

شایداین عقیده که درموسم حج بخصوص درعرفات ومنی امام حضوردارند محرکی باشد

برای اینکه نسبت خودراباآن وجودهمام بسنجیم وببینیم که واقعادرآنچه که می گوییم صادقیم؟

درتاریخ شنیده شده که بعضی مکررحج می کردند برای دیدن روی آن مهرو!

و اینکه میرسیدند یا نمی رسیدند در هرد و حسرتی بود !

لازم است که حاجی این آمادگی رادرخودایجاد کند که به حضورش مشرف شود واینکه آیا

اورا می تواند با چشم سرببیند بحثی دیگراست اماآنچه که ثابت است اومارا می بیندوبراعمال

ما اشراف دارد و ما نیاز داریم که مورد توجه ایشان قرار بگیریم .

یکی ازمسائل حج بحث تهذیب نفس است ومقاومت دربرابرامیال شیطانی واگردراین زمینه

موفق نباشیم قبل وبعد ازسفر تفاوتی نمی کند و همین حج هم وبال خواهد بود.

امام صادق علیه السلام می فرمایند که هرگاه تصمیم به حج گرفتی دلت را ازهربازدارنده ای

خالی ساز .

وامام رضا علیه السلام می فرمایند که حج ورود به پیشگاه الهی است و عامل پاکی از گناهان .

بازداشتن بدنها ازخواسته ها ولذائذ است وبیرون آمدن ازهمه گناهان گذشته وشروع آینده با

توبه است .

وامام سجاد علیه السلام فرمودند که حج ورود به آستان لطف خدای رحمان است وفرارازگناهان 

بسوی خداوند است .

به همین دلیل است که حلالیت می گیریم . حق الناس را جدی می انگاریم حج مقبول وسعی

مشکوروذنب مغفوربرای کسی تحقق پیدا می کند که باتمام وجودش بخواهد ازگناهان به خدا

پناهنده شود .

السلام علیک یا ابا عبد الله وعلی الارواح التی حلت بفنائک علیک منی سلام الله ابدا …

تا جلسه بعد….

جلسه دوم روز بیست وسوم شهریورراس ساعت شروع شد با ابیاتی از سعدی (ظاهراجناب

 سعدی همراهمون در این سفر خواهد بود !)

       خرم  آن  بقعه  که آرامگه  یار آنجاست          

                                                      راحت جان وشفای دل بیمار آنجاست

       من دراین جای همین صورت بی جانم وبس   

                                                      دلم آنجاست که آن دلبر عیار آنجاست

       تنم این جاست سقیم ودلم آنجاست مقیم   

                                              فلک این جاست ولی کوکب سیار آن جاست

       درددل پیش که گویم غم دل باکه خورم    

                                                 روم آنجا که مرا محرم   اسرار  آنجاست

       نکند  میل  دل  من  به  تماشای چمن    

                                                که تماشای دل آنجاست که دلدار آن جاست

       سعدی این منزل ویران چه کنی جای تونیست  

                                                 رخت بر بند که منزلگه احرار آن جاست

این ابیات  دقیقا شنونده رو میبره به عظمت همون بیتی که منسوب به همون دلدارواقعیه

شاید اشاره داره که امنیت روانی بشروهمینطورامنیت فیریکی نیزهمون جاست که شاعر

به اون  اشاره میکنه که راحت جان و شفای دل بیماره!

تماشاگهی که اگر خوب به تماشا بنشینی دیگه دیدن هیچ جای دیگه تورومسرور نمی کنه

بله جلسه دوم با این حال وهوی ادامه پیدا کرد وروحانی گفت همه لذت حج به معنویت

اونه واگرعرفان حج روکناربگذاریم ازحج فقط مشقت ورنج نصیب میشه واهل معنویت

مشقت رو به جان می خره فیض می بره وشلوغی وازدحام حج هم براش نوشه تا شهد

حلاوت قرب با صاحبخونه رو بچشه.

روحانی ادامه داد که ما دربحث حج با جنبه باطنی حج بیشترکارداریم وجنبه باطنی همون

عرفان حجه وتوصیه کرد که کتابهایی رو که پیرامون اسرار حجه وبتونه معرفت وعلم

مارو نسبت به حج بیشتر کنه بخونیم.

مثلا درباب رمی جمرات،انداختن هفت سنگ به یک ستون چه معنای می تونه داشته باشه

جزاینکه این کار سمبلیک این رومیگه که به شیطان درون دل وخونمون اعتراف کنیم واونو

برونیم.

بعد شروع کرد به یاد کردن عظمت خونه خدا واینکه نماز خوندن در مسجد الحرام مساویه

با ده هزاررکعت نمازدرمساجد دیگرواینکه خدای سبحان کعبه رومنسوب به خودش میکنه 

وآدم با شنیدنش اوج می گیره  بیتی  مثل اینکه بشنویم یا عبادی و یا اینکه بگوییم ربی .

روحانی گفت تو ماه خدا طلب حج رو درمیان تمام ادعیه ماه رمضان میبینیم مثل اینکه مقدر

شدن حج به درک این ماه وطلب اون در شبهای قدر وابسته است.

وادامه داد که کعبه باعث قوام بشره  وتا کعبه هست مردم هستند و کسی نمیتونه به اون

تعرضی کنه چنان که ابرهه نتونست.

کعبه رو ستون فقرات بشریت معرفی کردوبعدادامه داد که شرط وارد شدن به این سفراینه

که همه اونایی که می خوان برن باید مسائل فقهی رو خوب بدونن و شرطش داشتن علمه و

حالا که خودمون علم نداریم به حکم عقل باید بپرسیم پس یادمون نره که باید مرجع تقلید داشته

باشیم واونهایی که مراجعشون ازدنیا رفتند باید بقاء برمیت روازمرجع دیگری کسب اجازه

کرده باشن ومسئله دیگه ای که باید هرحاجی وهرمسلمونی به اون اعتقاد والتزام داشته باشه

مسئله خمسه وزائرین روراهنمایی کردبه سوالی که ممکنه روزقیامت ازشون بپرسن واونا

نتونن جواب بدن همین حالا تا فرصت هست فکرکنن و ببینن مالشونوازکجاآوردن و دارن

باهاش چکارمیکنن و چه جوری باید اونو پاک کنن ؟

جلسه دوباره به یاد سبط رسول گرامی اسلام وبا این عبارات تموم شد که:

السلام علیک یا ابا عبدالله وعلی الارواح التی حلت بفنائک . . .

تاجلسه بعد...