جلسه چهارم روز ششم مهر با توسل به کریم اهلبیت شروع شد (بذارید یه چیزی بگم )اون
اینکه هرکسی که شهره بود به کرامتی غربتش بیش ازهمه بود البته به ظاهروامام حسنعلیه السلام
تو مدینه به کریم اهلبیت شهره بودند میگن یه روزیه مرد بیابانی وارد شهرشد وشروع کرد به
ناسزاگفتن به حضرتش پس ازاینکه تخلیه شدحضرت کریمانه ازش پرسیدند که مشکلت چیه ؟
واونو به خونش دعوت کردن و پس ازاکرام مشکلشو حل کردنداینکه آیا اون مرد سپاس محبت
امام رو کرد یانه نمی دونم اما همینقدرمی دونم که اون کسی روکه تومیدون جنگ تنها گذاشتند
ورفتند همین امام بود واون کسیکه سجاده رواززیرپاشون کشیدندهمین امام بود واون کسیکه در
نهایت جنازه شریفش رو تیربارون کردن همین امام حسن مجتبی علیه السلام بود !!بگذریم...
گره گشای مدینه گره گشایی کن بحق فاطمه مولا مرا صدایی کن
دل پراز هوسم را به یک نظاره چشم زغیر خود ..........جداکن
همین . . . تابعد