عن حسین بن ابی العلا قال :
خرجنا الی مکه نیفا وعشرین رجلا ، فکنت اذبح لهم فی کل منزل شاه : فلما اردت ان ادخل
علی ابی عبدالله علیه السلام قال :
یا حسین وتذل المومنین ؟ قلت : اعوذ بالله من ذلک فقال :
بلغنی انک کنت تذبح لهم فی کل منزل شاه ، فقلت :ما ارد ت الا الله ،
قال : اما علمت ان منهم من یحب ان یفعل مثل فعالک فلا یبلغ مقدرته فتقاصر الیه نفسه ،
قلت : استغفرالله ولا اعود .(وسائل الشیعه)
حسین بن علا نقل میکنه که با کاروانی عازم سفر حج شدیم ومن در هرجایی که منزل میکردیم
گوسفندی ذبح وهمراهان را اطعام میکردم تا اینکه به مقصد رسیدیم و به حضور حضرت
امام صادق علیه السلام رسیدم امام فرمودند که حسین مومنین رو ذلیل کردی ومن عرض کردم
پناه می برم به خدا از این عمل .
امام فرمودند شنیدم که تو درهر منزل گوسفندی ذبح می کردی عرض کردم من فقط برای خدا
این کاررا انجام می دادم
حضرت فرمودند که می دانم اما نمیدانی در کاروان کسانی نیز دوست داشتند عمل تورا انجام
دهند وتوانایی نداشتندو در خودشان احساس کوچکی می کردند عرض کردم استغفرالله دیگراین
کار را نخواهم کرد .
شیعیان میبینید اصول روانشناسی اهل بیت را !!
ما چقدر مراقب احوال درونی دیگران هستیم ؟ نمیشه گفت که فکر واحساس دیگران مربوط به خودشونه ومن
لازم نیست به این توجه کنم .
تو خریدمون -تو حجمون -تو مراسممون و...گوشه گوشه زندگیمون چقدر به این جور مسائل توجه کردیم.
وفی الحدیث القدسی :
یا احمد هل تدری ای عیش اهنی وای حیاه ابقی ؟ قال : اللهم لا.
قال :اما العیش الهنی هوالذی لا یفتر صاحبه عن ذکری ولا ینسی نعمتی ولا یجهل حقی یطلب
رضای فی لیله ونهاره .
واما الحیاه الباقیه فهی التی یعمل لنفسه حتی تهون علیه الدنیا وتصغر فی عینیه ،وتعظم الاخره
عنده،ویوثر هوای علی هواه،ویبتغی مرضاتی ، ویعظم حق عظمتی ، ویذکرعلمی به ویراقبنی
باللیل والنهار عند کل معصیه .ینقی قلبه عن کل ما اکره ویبغض الشیطان ووسواسه ولا یجعل
لابلیس علی قلبه سلطانا وسبیلا.
خدای تبارک وتعالی ازرسولش پرسید آیا میدانی کدام زندگی گوارا وکدام حیات باقیست؟
حضرت فرمودند نه .
خدا فرمود زندگی گوارا آن زندگیست که صاحبش نسبت به یاد من سستی نشان ندهد ونعمت
مرا فراموش نکندونسبت به حق من جاهل نباشد و در شبانه روز رضای من را طلب کند .
واما حیات جاودان آنست که صاحبش آنرا آسان بگیرد وکوچک بشماردوآخرت رابزرگ بداند
ومیل من را برمیل خود ترجیح دهد و . . . مراقبت نماید در شبانه روز تا گناه ازاو سرنزند
وقلبش را ازمکروهات پاک نگه دارد ونسبت به شیطان بغض داشته باشد و وابلیس را سلطان
خود قرار ندهد. . .
-------------------------------------------------------------------------------------
مستدرک سفینه البحار جلد هفتم
میزان الحکمه جلد سوم
امروز روز عاشوراست همه می دونیم یعنی چی ؟
اما یه چیز امروز ذهنم را مشغول کرد که امام روز هشتم ذی الحجه به طرف کوفه راه افتادند
چطوریه که روز هشتم شلوغ ترین روزبرای انجام مناسک امام اونروز رو انتخاب کردند در
حقیقت چه چیزی رو می خواستند بیان کنند ومردم امام رو دیدند وطواف بیت الله کردند
راستی نقطه افتراق بین بیت وامام کجاست؟ واگرقرارباشه یکی روانتخاب کنیم کدومو باید...؟
ودرمورد حاجیان اونروزشاید تاریخ نتونسته خوب موضع بگیره وپاسخ بده.
شاید معنای حرف حضرت امام سجاد که میگه چقدرضجه زننده زیاده وحاجی واقعی کم
الان فهمیده می شه!
خدایا هی می گیم یا لیتنا کنا معک !
این حرف واقعیه ؟!
اینکه میگیم انی سلم لمن سالمکم وحرب لمن حاربکم چقدرازروی صدق وراستیه ؟
خدایا هشتم ذی الحجه امام رفت و مردم دور بیت الله می گشتند و عبادت می کردند
وعاشورا اتفاق افتاد . . .
تونخواه روزی ولیت بخواهد برود و جهاد کند ومرا فرمانی دهد ومن ازروی ترس
ودنیا طلبی بگویم وقت نماز است پشت مقام ابراهیم !!!
یکی از نامهای قیامت یوم التغابن است روزظهورغبن هاست یعنی روزی که هرکسی مقدار
برد وباخت خودشومی فهمه نسبت به کاری که کرده .
وهمه آدمها اونروز به ضررواقعی خودشون پی می برند خوبها می فهمند که جاداشت بیشتر
خوب باشن وبدها هم که معلومه. . .
و به این دلیل هر آدمی آرزوی باز گشت دوباره به دنیا رو می کنه وخدا می گه کلا !!
توی زندگی روزانه برای هر کاری یک قیامتی است که بعد از پایان اون کار(هرکاری) اون
قیامت رو آدمی حس می کنه
بهتره اسمشوبذاریم تغابن چون دیدید بعد ازهرکاری انسان میگه کاش این کارو نکرده بودم یا
کاش این کاررو بهتر می کردم !؟
اون پشیمونی به سراغ هرکس میاد بخصوص بعد ازبازگشت ازحج ووقتی بیدارمیشه می بینه
که یه نسیمی اومد ورفت وای کاش بیشترنفس می کشید.
راستی قیامت حجتونو درک کردید پس برای بقیه عمرمراقب باشیم.
مراسم حج یک آموزش است برای اینکه تو رشید شوی اگردرزندگی روزانه درتلاش وکارت
خسته شدی وکم نیاوردی وادامه دادی بدان که سعی بین وصفا ومروه ات جواب داده است .
اگر درجدال بین حق وباطل تو ناگهان تصمیم گرفتی که باطل را قربانی حق کنی بدان درمنی
قربانیت از روی صدق وراستی بوده است.
اگردرزندگی روزانه ات تماما بدنبال خداگشتی واورا محورزندگیت قراردادی بدان که طوافت
ازروی اخلاص واگاهی بوده است.
واگر تمام هوای نفست رابه خاطر خدا به کناری نهادی و دست ازآن شستی بدان که تقصیرو
حلقت واقعی بوده است .
حج همان نمازی نیست که تو لحظه ای از روی عادت بخوانی وآنرارها کنی تا نوبتی دیگر
شاید این آخرین بار بود ...
وفراموش نکن که با خدا بیعت کردی
ای قوم بحج رفته کجایید کجایید معشوق همینجاست بیایید بیایید
معشوق تو همسایه و دیوار بدیوار در بادیه سرگشته شما در چه هوایید
گرصورت بی صورت معشوق ببینید هم خواجه وهم خانه وهم کعبه شمایید
ده بار از آن راه به آن خانه برفتید یکبار از این خانه برین بام برآیید
آن خانه لطیفست نشانهاش بگفتید از خواجه آن خانه نشانی بنمایید
یک دسته گل کو اگرآن باغ بدیدیت یک گوهر جان کو اگر از بحر خدایید
با این همه آن رنج شما گنج شما باد افسوس که بر این گنج شما پرده شمایید